مطالعات قرآنی
مصطفی دشتی آهنگر؛ محمدگل محمودزایی؛ اسحاق میربلوچزایی
چکیده
دردوران معاصر، علوم انسانی رویکردهای جدیدی به پدیدههای انسانی دارد که میتواند خوانشهایی نو از متون کهن به دست دهد. این پژوهش قصد داردبادیدگاه ساختارگرایانه به بررسی و تحلیل ساختار روایتهای داستان آدم از منظر رویدادهای هستهای در سه تفسیر قرانی (ترجمۀ تفسیر طبری، کشفالاسراروعدهالابرار و روضالجنانوروحالجَنان) بپردازد. ...
بیشتر
دردوران معاصر، علوم انسانی رویکردهای جدیدی به پدیدههای انسانی دارد که میتواند خوانشهایی نو از متون کهن به دست دهد. این پژوهش قصد داردبادیدگاه ساختارگرایانه به بررسی و تحلیل ساختار روایتهای داستان آدم از منظر رویدادهای هستهای در سه تفسیر قرانی (ترجمۀ تفسیر طبری، کشفالاسراروعدهالابرار و روضالجنانوروحالجَنان) بپردازد. با توجه به اینکه این تفاسیر داستان را از متن مقدس قرآن روایت کردهاند، رویدادهای هستهای هر یک از این داستانها در تفاسیر فوق یکسان است و از الگوی واحدی پیروی میکنند، اما هر تفسیر در جزییات تفاوتهایی با دیگر تفاسیر دارد. مسئلهی اصلی این است که به رغم منبع واحد این تفاسیر (قرآن)، چرا با یکدیگر اختلاف دارند و دیگر اینکه این اختلافات چه چیزهایی را به ما نشان میدهند. بررسیها نشان داد جزییات روایی هر تفسیر تفاوتهایی با دیگر متون دارد که ناشی از دیدگاه و دورة خاصی است که تفسیر در آن نوشته شده است.نکتهی مهم دیگر که از منظر روایتشناسی اهمیت دارد این است که این داستان در ده رویداد هستهای قابل تلخیص است و این رویدادهای دهگانه نیز در نهایت، به چهار واحد بنیادین قابل تقلیل هستند؛ این چهار واحد الگویی کلی را میسازد که بر طیف وسیعی از روایات مذهبی و تفاسیر آنها قابل انطباق است.